کردستان سوریه : بخش کردنشین در شمال خاوری و شمال
سوریه میباشد که بخشی از استانهای
حسکه،
رقه و
حلب را در بر میگیرد . شمار زیادی از
کردها در شهرهای بزرگ، مانند
حلب و
دمشق زندگی میکنند. اقلیتهای غیر عرب ۱۹٫۷٪ جمعیت سوریه(۲۱٬۷ میلیون) را میسازند که ۱۸ درصد جمعیت سوریه کردها هستند که همواره از سوی فرمانروایان
حزب بعث سوریه نابود شمرده شدهاند. کردها، (همانند
ترکیه و
عراق)، بزرگترین گروه اقلیت نژادی در سوریه نیز هستند. با آنکه کردهای سوریه نزدیک به ۱۸ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، اما دچار محرومیت هستند و بیشترین ظلم ها در حق آنان انجام شده است. ( آمار سیا اقلیتهای غیر عرب جمعیت سوریه (با جمعیت ۲۱٬۷ میلیون) را ۹٬۷٪ میداند و آمار
وزارت امور خارجهٔ آمریکا، ۹ درصد جمعیت سوریه را کرد میداند
با به قدرت رسیدن حزب بعث نگرش ضد قومیتی در سوریه گسترش یافت و بسیاری از کرد های سوریه از از مزایای اجتماعی محروم شدند و حتی زمین های کشاورزان ساکن منطقه هایی مثل الحرزکه و قامشلی مصادره شد. در این زمان نگرش شونیستی در سوریه افزایش یافت و کردها در شرایط کاملا دشواری قرار رگفتند و بسیاری از آنان تابعیت خود را به طور اجباری از دست دادند. وضعیت
کردها در
سوریه در برابر دیگر کشورها ناگوارتر گزارش شدهاست و پشتیبانان حقوق بشر همواره آزار و پیگرد دیدهاند.
در سوریه کردها یا سنی شافعی هستند و یا شیعه علوی؛ که در میانشان ایزدی هم یافت میشوند.
حکومت حزب بعث سوریه، برای این کشور که نشیمن تیرهها، تبارها و گروههای زبانی گوناگون است تنها یک هویت و موجودیت میشناسد و آن هویت عربی است. کردهای سوریه بزرگترین اقلیت ملی در این کشور هستند که از تمامی حقوق ابتدایی زندگی بیبهرهاند. به همین دلایل کردستان نیز در سال ۲۰۱۱ به اعتراضهای مردمی در سوریه پیوست و مردم شهرهای کردستان سوریه در اعتراض به سیاستهای دولت و حمایت از اعتراضهای مردمی در سوریه در چند شهر دست به تظاهرات زدند.
در تحولات اخیر سوریه کردها به صورتی فعال و تاثیرگذار شرکت میکنند. از آن میان میتوان به نامگذاری «جمعه آزادی» (آزادی کلمهای است مشترک در زبان کردی و فارسی) و یا جمعهای به نام «اسیران آزادی» نام برد. همچنین حضور فعال کردهای در اعتراضات چه در مناطق کردنشین
حسکه و
قامشلی و چه در محلات کردنشین دمشق پایتخت سوریه، نشان از برجسته شدن هر چه بیشتر نقش کردها در تحولات اخیر سیاسی سوریه دارد. مهمتر از همه حضور فعال اپوزیسیون کرد سوریه در
نشست استانبول است.
تاریخ
به دنبال
جنگ جهانی اول و تجزیهٔ
امپراتوری عثمانی،
کردهای تحت تسلط این امپراطوری در بین سه کشور ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شدند و سوریه هم تحت لوای فرانسه قرار گرفت. در جریان
مناقشهٔ موسل در سال ۱۹۲۵، تنش در روابط ترکیه و فرانسه بالا گرفت، در این گیرودار دولت فرانسه از کردهای غرب کردستان خواست که به این دولت در جنگ با ترکیه کمک نمایند و در عوض آن فرانسه متعهد شد که به حل مسئلهٔ کرد در سوریه کمک نماید. در همین راستا دولت فرانسه به پشتیبانی از
حزب خویبون و
قیام شیخ سعید پیران در سال ۱۹۲۵ میپرداخت و سوریه به مأمن و پناهگاه کردهای فراری از ترکیه بدل شده بود. در نهایت اختلاف ترکیه و دولت فرانسه از میان رفت و در سال ۱۹۲۹ در آنکارا، این دو کشور
قرارداد ترکیه- فرانسه را به امضا رساندند که به موجب آن منطقهای در مرز سه کشور ترکیه، عراق و سوریه به کردها اختصاص یافت و این منطقه به سه استان
حسکه (
جزیر)،
رقه و
حلب تقسیم شد. کردهای این بخش از کردستان با لهجهٔ
کرمانجیصحبت میکنند براوردها حکایت از آن دارد که ۱۰٪ جمعیت فعلی سوریه را که بالغ بر ۲٫۵ میلیون نفر میباشند را کردها تشکیل میدهند.
اولین جنبش کردهای سوریه در سال ۱۹۲۸ و در جهت کسب حقوق ملیشان خود را نشان داد. در راستای این جنبش کردهای سوریه مطالبات خود را در اولین گام تسلیم پارلمان سوریه کردند. این مطالبات عبارت بودند از:
- زبان کردی در مدارس مناطق کردنشین تدریس شود و در ادارات به رسمی شناخته شود.
- کردها خود ادارهٔ امور خود را بدست گیرند.
این مطالبات با مخالفت فرانسویها روبهرو شد. در آنهنگام روابط کردها و اعراب بسیار حسنه بود و دوش به دوش هم جهت آزادی سوریه مبارزه میکردند. این همکاری سبب شده بود که کردها به تأمین حقوق ملی خود در سوریه خوشبین باشند ولی متأسفانه پس از پایان تسلط فرانسه بر سوریه و استقلال این کشور، عربها تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشتند. کردها نهتنها به حقوق خود نرسیدند بلکه وضعشان از قبل هم بدتر شد کودتای نظامی یکی پس از دیگری به وقوع پیوست و در نهایت قدرت به ناسیونالیستهای عرب رسید. این اتفاق تأثیرات منفی زیادی بر سرنوشت کردها گذاشت
زبان کردی ممنوع شد و کم کم کردها تحت ستم مضاعف قرار گرفتند. در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱، همگام با تأسیس حزب بعث و قدرت گرفتنش در سوریه و تأکید بر ناسیونالیزم عرب، در سال ۱۹۶۳ تنش میان کردها و اعراب بالا گرفت.
کشف و حفر چاههای نفتی در مناطق کردنشین موجب شد که اعراب از حس تجزیهطلبی کردها هراس پیدا کنند. یک ژنرال سوری در گزارش خود در سال ۱۹۶۰ میگوید که: مشکلات ناشی از وجود کردها پوستهای کاذب در سرزمین اعراب است که باید این پوسته کنده شده و دور انداخته شود. آنچه که مسلم است موقعیت مناسب جغرافیایی کردها و نفت و اقتصاد قوی در کردستان مانند خوره به جان کردها افتادهاست و وجودشان تهدید سیاسی بالقوهای است برای آیندهٔ اعراب در سوریه.
سرشماری سال ۱۹۶۲ در سوریه بیم و هراس را در دل دولتمردان سوریه دو چندان نمود در واقع هدف از این سرشماری یافتن جهت انکار وجود ملت کرد در سوریه بود به این منظور کردها برای اینکه ثابت کنند که شهروند سوریه هستند میبایست اثبات میکردند که از سال ۱۹۵۳ در آن کشور ساکن هستند. در واقع منظور اصلی دولت سوریه تعریب مناطق کردنشین بود به این بهانه کردها حقوق شهروندی خود را از دست میدادند. در حال حاضر ۳۰۰ هزار نفر از کردهای سوریه فاقد شناسنامه میباشند و در خاک سوریه بیگانه محسوب میشوند و یا به چشم میهمان نگریسته میشوند، و حق خرید زمین و املاک از آنها سلب شدهاست. آنها از حقوق ابتدایی خود محرومند، در ادارات دولتی استخدام نمیشوند و قادر به ازدواج و تشکیل خانواده به صورت رسمی نمیباشند، حق رأی و کاندیداتوری ندارند و چون پاسپورت برایشان صادر نمیشود نمیتوانند به کشورهای دیگر مسافرت نمایند. در سوریه کسانی که شناسنامه ندارند و کرد هم نیستند به نسبت کردها وضعیت بهتری دارا میباشند.
بیانیهٔ جهانی حقوق کودک در سال ۱۹۵۹ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و سوریه نیز در سال ۱۹۹۳ مفاد این بیانیه را پذیرفت و به عضویت آن درآمد. به موجب این بیانیه کودکان پس از تولد صاحب شناسنامه میگردند و به عنوان شهروند رسمی آن کشور به حساب میآیند. طبق بند ج ـ مادهٔ ۳ حقوق شهروندی سوریه، کودکانی که از پدر و مادر بیشناسنامه و یا بیهویت متولد میشوند همچون شهروند سوریه محسوب میشوند اما این قانون برای کردها صدق نمیکند و این نقض آشکار بیانیه جهانی حقوق بشر و حقوق کودک است.
اکنون جنبش دمکراسیخواهی در کشورهای عربی شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز گشته و بخش عمدهٔ این کشورهای توتالیتر را فراگرفتهاست. موج نارضایتیها و اعتراضات جهت تأمین حقوق بشر، آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی ادامه دارد. در سوریه نیز مردم با سرکوب و اختناق شدید نظام حاکم، به میدان آمده و خواستار تغییر در وضع موجود و پایان حکومت غیردمکراتیک حزب بعث میباشند. در این میان حضور کردها و ابراز مطالبات ملی آنها بسیار کمرنگ است و مطالبات آنها در حداقل حقوق شهروندی در چهارچوب خاک سوریه خلاصه شدهاست. در
تاریخ سیاسی سوریه کردها هیچگاه نتوانستهاند یک جنبش مقتدر و فراگیر آزادیخواهانه را به وجود آورند و دلایل آن برمیگردد به:
- وضعیت جغرافیایی: هرچند که مناطق کردنشین سوریه به مرزهای کردستان ترکیه و کردستان عراق متصل است ولی این مناطق در داخل خاک سوریه به صورت سه بخش مجزا از هم قرار گرفته و در بین آنها اعراب اسکان یافتهاند.
- شیوهٔ برخورد خشن و سختگیرانهٔ نظام حاکم بر سوریه هیچگاه اجازهٔ آشکار را به کردها ندادهاست. در هیچ مقطعی کردهای سوریه حق داشتن رادیو و تلویزیون و روزنامه به زبان کردی را نداشتهاند و قادر به تحصیل به زبان مادری خود نبودهاند در واقع بخش اصلی ضعف کردها ناشی از قدرت حکومت مرکزی در سوریه بودهاست.
- بخش عمدهای از ضعف گفتمان ملیگرایی کردهای سوریه به حضور رهبری پکک برمیگردد. در واقع هرچند پکک نقش اساسی در بازتولید احساسات ناسیونالیستی در ترکیه داشتهاست اما در سوریه در این خصوص نقشی منفی داشته و تاهنگام حضور در خاک سوریه همواره در جهت جلب حمایت دولت این کشور وجود کردها را انکار مینمود.
- تعدد احزاب و ضعف ساختاری و سیاسی آنها تا این هنگام مانع از ایجاد گفتمانی واحد در بین کردهای سوریه بوده و در واقع احزاب بیشتر به جدال و کشمکش با یکدیگر پرداختهاند. به همین دلیل در ۴ / ۷ / ۲۰۱۱ تشکیل یک جبهه مشترک میان احزاب کردستانی سوریه اعلام شد.
کنفرانس احزاب سیاسی کردستانی سوریه که در شهر دورتموند آلمان برگزار شد، دو روز به طول انجامید و در پایان با اعلام تشکیل یک جبهه متحد، به کار خود پایان داد. «جبهه احزاب کردستانی سوریه»، بر احقاق حقوق کردها و همهٔ ساختارهای ملی و مذهبی سوریه تاکید نمودند. جبهه، خواستار توقف اعمال خشونت علیه تظاهرات کنندگان شدهاست. این جبهه با شرکت ۱۱ حزب سیاسی کردستانی سوریه تشکیل شده و امور این جبهه از سوی دو کمیته اجرا خواهند شد.
محرومیت از شهروندی
پس از اینکه
حافظ اسد، رهبر حزب بعث، در سال ۱۹۷۰، به جایگاه رئیس جمهوری سوریه دست یافت، سرکوب و خفقان
کردها و دیگر اقلیتهای این کشور، به گونهای چشم گیر افزایش یافت. بعثیهای سوریه عملیاتی همانند و همزمان با
صدام حسین رهبر
حزب بعث عراق و رئیس جمهور وقت این کشور که در
کردستان عراق انجام میداد و حملات یا عملیات تعریب (عربی کردن منطقه) نامیده میشد را آغاز کردند.
افزون بر اینکه سرزمین کردستان سوریه از فقیرترین بخشهای این کشور میباشد در سال
۱۹۶۲ فرمانروائی سوریه حق شهروندی صدها هزار تن از کردها را گرفت و حتی آنان را از آمار کشور نیز زدود، که البته این شمار، اکنون پس از گذشت بیش از ۴۰ سال افزایش یافتهاست. این شمار از کارت شناسایی ملی (ID) محرومند که برای ضروری ترین، ابتداییترین و حیاتیترین نیازهای خود همچون درمان، آموزش و... بنیادی میباشد.