در آغاز قرن شانزدهم(16م) میلادی امپراطوری شیعه مذهب صفویان بعنوان رقیبی در مقابل امپراطوری سنی مذهب عثمانی ظاهر گشت و جهت صدور ایدئولوژی و مذهب شیعه وعواملی دیگر با آن به تقابل برخواست. سرزمین و قلمرو ملت کرد در این گیر و دار مورد ادعا و خواسته هر دو امپراتوری فوق الذکر گردید.در سال 1514 میلادی، در منطقه" چالدران" برخوردی شدیدبین دو امپراطوری در گرفت که به جنگ چالدران معروف است، که در آن امپراطوری عثمانی بر امپراطوری ایران فایق آمد و ایران را مغلوب خویش نمود، که درنهایت ملت و سرزمین کرد مورد انشعاب و تقسیم قرار گرفت که قسمتی به امپراطوری ایران و قسمتی دیگر به امپراطوری عثمانی ضمیمه گشت.
طوایف و ایلات کرد در زمان شاه عباس صفوی در حدود سال1598میلادی و یا به روایتی در سال 1602 میلادی (از مناطق حدودأمابین غرب دریاچه ارومیه، و اطراف دریاچه وان، و جنوب رودخانه ارس یعنی مناطق خوی و ماکو وسلماس و اورمیه)به منطقه قزوین در مرکز ایران وخراسان در شمال شرقی ایران کوچانده شدند.دلیل این تغییر مکان هم کاملأ سیاسی بود. آنها به خراسان فرستاده شدند تا در مقابل حملات بی امان جنگجویان ازبک ایستاده و از استان خراسان دفاع کنند، و همچنین از طرف دیگر جدایی، انشقاق و تقسیم نمودن کردها سبب تضعیف نیروهای آنان در منطقه کردستان می شد که گویا مطالبات آنها مورد پسندشاه و آرامش خاطر حکومت وی نبوده است.
کردها که بطور طبیعی انسانهای قدرتمند و سلحشوریهستند، جنگجویان ازبکی را به عقب نشینی مجبور کرده، و منطقه اشغالیو تصرف شده شمال خراسان را از دست ازبکان مهاجم بازپس گرفتند، و درآنجابعنوان ملک وسرزمین حقیقی و حقوقی خود و با تنفیذ و تشویق شاه عباس صفوی(معاف شدن از پرداخت مالیات, داشتن حالتی مثل حاکمیت و خود گردانی در منطقه) مسکون شدند، و بعنوان خط دفاعی مرزی و حافظان ایران، که هم اینک نیز درآنجا زندگی میکنند.بهرحال سیاست شاه عباس کارآمد واقع گشت و تمامیت ارزی و همچنین حاکمیت خود را تداوم داد. اما کردهای ساکن قزوین به دلایلی کاملا سیاسی با سرکوب و آسیمیلاسیون فرهنگی و نژادی روبرو شده اند کردها در شهر قزوین و حومه آن در مناطق قاقزمان،الموت و ... ساکن هستند که اکثرا از ایل بزرگ کرد جلالی و ایلهای چگنی و غیاثوند ومافی هستند کردهای ساکن قزوین در داخل شهر در منطقه ای بنام و معروف به محله عمریها ساکن هستند و دارای احساسات کوردی یعنی احساسات شدید ملی هستند کردهای قزوین به زبان شیرین کرمانجی و گورانی صحبت میکنند و از بزرگان آنان حاجی سلیمان جکانلو و فیزالله جکانلو هستند که البته بزرگان دیگری نیز دارند. از لحاظ فرهنگی به هیچ شیوه به کردها اجازه تاسیس موسسات کردی داده نمیشود وخواندن ونوشتن به زبان کردی ممنوع است اما کردها با وجود این در خانه وشهر و در محل کار با زبان شیرین کردی صحبت میکنند و هنرمندان کرد را برای مراسمهای ویژه خود نظیر عروسی و جشنهای دیگر دعوت میکنند و هر ساله به کردستان رفت و آمد دارند.در مورد تعداد کردهای ساکن قزوین میشود گفت که بالغ بر چهل هزار کرد ساکن این شهر هستند که همانطور که اشاره کردیم اکثرا تبعیدی هستند که از کردستان یعنی از مناطق خوی ،ماکو ،سلماس و کرمانشاهان ولرستان به این شهر در دوره های مختلف تاریخ تبعید شده اند
اما در مورد کردهای خراسان در حال حاضر در حدود1.7 تا 2 میلیون کرد در خراسان زندگی میکنند ( که حدودأ 60% آنها در روستاها، 35% در شهرها و 5% دیگر نیز بصورت عشایر کوچرو ییلاق و قشلاق میکنند)، تقریبأ تمام آنها به لهجه کرمانجی زبان کردی تکلم می نمایند. بواسطه اینکه آنها در حدود بیش از 400 سال از سرزمین مادری خود کردستان بزرگ جدا گشته اند و همچنین دیگر عوامل، لذا میتوان گفت که عامدأ مورد توجه حاکمین نیستند. بهر حال فقدان سرمایه گذاری دولتی در منطقه و عدم توجه مسئولین امر سبب شده است که توسعه، شکوفایی و تولید در منطقهکاهش و در عوض غبار فقر، اعتیاد، فساد، مستمندی، بیکاری و جرایم اجتماعی رو به ازدیادو گسترش باشند، اگر چه این یک مشکل عمومی درکشور است، اما بعضی مناطق بیشتر و یاعمدأ فراموش میشوند. مثلأ اتصال راه آهن مـشهد از طریق قوچان و بجنورد به گرگان و متعاقب آن( ازطریق خط آهن موجودی گرگان) به تهران را به بهانه های مختلف به تعویق می اندازند که می تواند تاحدی موجب رونق منطقه گردد.
مراکز آموزشی کردی و نهادهای سیاسی و مدنی سازمان یافته کردی و حتی غیر کردی در منطقه کاملأ ممنوع هستند و با متخلفین برخورد جزایی میشود، چرا که تا بواسطه آن کردها نتوانند فرهنگ، زبان، خواندن و نوشتن به زبان مادری و دیگر امور اجتماعی خود را توسعه، مدرن و پربار نمایند، که البته داشتن موارد یادشده فوقمطابق با منشور حقوق بشر سازمان ملل،جزء حقوق اولیه مدنیو اصول پایه ای و اساسی حقوق بشر است. رهبران، نخبگان، نویسندگان، دانشجویان فعال و دیگر اکراد مشهور و فعالین فرهنگی و مدنی در منطقه تحت پیگرد و تعقیب، اهانت، تعدی و آزار، و نهایتأبه بهانه های واهی محبوس و دربند زندانها میشوند.
مختصات و یا طول و عرضجغرافیایی مناطق کردنشین درخراسان بین (38.5 - 36.5)N و (60 - 56)E درجه می باشد. مساحت سرزمین و مناطق کردنشین در خراسان حدودأ 64144 کیلومتر مربع می باشد. مهمترین رودخانه در مناطق کردنشین خراسان رودخانه اترک است که از کوههای هزارمسجد سرچشمه گرفته و به دریای خزر می ریزد. مهمترین کوههای مناطق کردنشین خراسانشامل: هزارمسجد در شرق، بینالود در جنوب شرقی، شاه جهان در جنوب، آلاداغ درغرب، و بالاخره کوه گولیل در شمال (هم مرز با ترکمنستان) می باشند.
مهمترین شهرهای مناطق کردنشین در خراسان شامل: قوچان، شیروان، بجنورد، اسفراین، چناران، فاروج، باجگیران، آشخانه، درگز، کلات، لایین، جوین، مانه و سملقان، راز، و رادکان می باشند، بیشتر و یا تقریبأ قریب به اتفاق روستاهای توابع این شهرستانها نیز کردنشین هستند که معمولأدر آن به کشاورزی و دامپروری مشغولند.
در خصوص حفظ میراث فرهنگی به نظر می رسد که درست کردن آرامگاهی مناسب در سرمزار ومقبره شاعر والامقام، شهیر،عرفانیو چیره دست کرد خراسان که در شأن مقام و منزلت ایشان باشد، مطلوبیت خاص خود و مورد پسند عموم اکراد آن دیار است. جعفرقلی زنگلی در سال 1855 میلادی در روستای گوگلین از توابع شهرستان قوچان دیده به جهان گشود. جعفر قلی بیشتر عمر خود را صرف شعر و شاعری به زبان کردینمود، امروزه دیوان اشعار جعفرقلی روی اکراد خراسان اثر مطلوب خود را داشته که موجب آرامش روحی، تسکین خاطر وآسایشفکری هزاران کرد آن دیار است. مراسم سالگرد وفات ایشان هر ساله در روزجمعه هفته آخراردیبهشت ماه در کنار مرقد ایشان با تجمع تعداد زیادی از کردها،فرهنگی و دانشجو، زن و مرد، پیر و جوان ودر واقع از همه قشرهابرگزار میشود کهبا خواندن اشعار بسیار زیبا دیوان ایشان، با شادی کردن، رقص وپایکوبی، و اجرای موسیقی کردی ادای احترام خویش را ابراز می دارند
|