maku-ararat
  ağrı dağı
 
agri(gli dağ)نکاتی در باره جنگ آرارات
 . ابتدا ایل جلالی با دولت ایران درگیر جنگ شدند. ایل جلالی نیز از نظر جگونگی مانند سایر ایل های کرد دارای چند تیره و طایفه می باشند که مجموع آنرا ایل جلالی می نامند. هر طایفه رئیس جداگانه داشت که در آن زمان همگی از عمر آقا جلالی پیروی می کردند.در میان طوایف جلالی طایفه ای وجود داشت به نام حسن سورا که ریاست آن را ابراهیم آقا بدست گرفته بود. آن طایفه که در دامنه کوه آرارات زندگی می کرد نسبت به سایر طایفه های جلالی کم جمعیت بود ولی از مردان جنگی و دلاور برخوردار بود.
در اوایل سلطنت رضا شاه در سرتاسر کشور ایران فرمان منع حجاب اعلام شد. در اجرای این فرمان یکی از افسران گروهان ژاندارمری ماکو باتفاق ١٢ نفر ژندارم در دهات جلالی نشین در حال گشت زنی بودند که به دهکده شاطر که متعلق به ابرهیم آقا بود رسیدند. همینکه به آبادی رسیدند به زنانیکه در حال رفت و آمد بودند حمله نموده و روسری آنان را برداشتندچند نفر از زنان که مقاومت کردند با لباس های پاره شده و نیمه عریان از دست مامورین فرار کردند، ابراهیم آقا و پنج نفر از افرادش که نظاره گر ماجرا بودند به مامورین حمله نمودند  که در نتیجه افسرمذکور با چهار نفر از ژاندارم به قتل رسیده و بقیه فرار کردند. دولت به منظور سرکوبی و انتقام گیری از ابراهیم آقا عملیات گسترده ای را آغاز نمود و نیروی جنگی از شهرهای ارومیه،خوی، سلماس و ماکو به منطقه جلالی ها گسیل داد.
در این حال عده زیادی از جنگجویان جلالی هم به یاری ابراهیم آقا شتافتند. ابراهیم آقا که وضع را آن چنان بحرانی و خطرناک دید بخاطر جلوگیری از ضرر و زیان ناشی از جنگ منطقه را ترک و نیروی خود را به کوه آرارات انتقال داد. همزمان با آغاز جنگ در آرارات قیام شورشیان اکراد ترکیه نیز ناکام مانده بود و بر اثر فشار دولت ترکیه پناهندگان خود را در آن کشور را از دست دادند و به ایران روی آوردند که در آرارات به ابراهیم آقا پیوستند.
چون دامنه شورش گسترش یافت و امنیت جلالی ها به خطر افتاد جوانانشان به آن شورش ملحق شدند.(در این زمینه حسن ارفع شرحی نوشته که قسمتی از آن را یادآور می شویم): مقارن به همین احوال مقدمات شورش دیگری به سرعت مهیا شد در ٢٠ ژوئن ١٩٣٠ میلادی کردهای قبیله جلالی که در مرز ایران و ترکیه به چادر نشینی در دامنه کوه ههای آرارات روزگار می گذرانند در دشت های ناحیه زیلان به پاسگاه های ترکیه حمله کردند این عملیات که بوسیله رهبران ناسیونالیست هدایت می شد بوسیله کردهای قبایل حید رانلو و ها لیکانلو تقویت می شد و موفق گردیدند نواحی زیلان ، مردایه و چالدران را به تصرف در آوردند. رفته رفته سایر قبایل محلی نیز به شورش ملحق شدند.در این عملیات در حدود سه ماه بطول انجامید . ترک ها نخست ١٢ هزار نفر به رهبری ژنرال صالح پاشا در نزدیک مرزهای روسیه متمرکز نموده و سپس به طرف شرق شروع به پیشروی نمودند. ژنرال پاشا پیشروی کردها را به طرف نواحی ارجیش و پاتنوس حدس میزد چون کردها امید داشتند که قبایل این نواحی که قبلا بعلت شورش ها از طرف دولت ترکیه به شدت تنبیه شده بودند در صدد انتقام بر آمده و به آنها ملحق شوند.در این مرحله کردها بخوبی مسلح بوده و توسط رهبرانی که میان آنها عده ای از افسرانن سابق ارتش ترکیه وجود داشتند رهبری می شد. که مهمترین آنها حسین کوثر میرا، دمیر عبدالقادر ابدال و کاپیتان احسان نوری پاشا بودند.
کردها از دو طرف هم از ناحیه ملازگرد و هم از ناحیه اوزاپ مورد حمله قرار گرفتند.در ناحیه قره گوز یعنی ستاد فرماندهی ژنرال صالح پاشا نیز حمله دیگری علیه آنها شروع شد. که عقب نشینی کردها را به طرف مرزهای ایران به مخاطره انداخت. در ناحیه زیلان کردها پس از دادن یکهزار کشته به دو گروه تقسیم شدند عده ای راه ایران را در پیش گرفته و عده ای خود را به کوهستان های آرارات که ییلاق تابستانی آنها بود رسانیدند به امید این که با استفاده از نقاط صعب العبور کوهستانی دره ها، پناهگاهای صخره ای و غیره بتوانند مدت مدیدی در مقابل ارتش ترکیه مقاومت کنند.
شایان ذکر است از اول جنگ جهانی تا سال ١٩١٨ میلادی این کوهستان ها، پناهگاه قبایل جلالی بود و حتی بعد از پیشروی قشون روسیه در داخل ترکیه باز هم تا آخر جنگ در این محل اقامت داشتند. کردها می خواستند در این نواحی پایگاهی را تاسیس کرده و سپس اعلام آزادی نمایند. تا بلکه بدینوسیله از طرف کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر دول جانب دار مورد تایید قرار گیرد.در این میان ترک ها اعتراضات شدید خود را مبنی بر حمایت دولت ایران از اکراد شورشی و جلوگیری از آنان در نفوذ به خاک آن کشور به دولت ایران تسلیم نمود و خواستار شدند برای حفظ مناسبات دو کشور اقدامات جدی بکار گیرد. دولت ایران نیز ‌قشونی را به ریاست کلنل حکمت علیخان نخجوان فراهم کرد و جهت جنگ با ایل جلالی اعزام کرد.در نواحی آرارات کوچک قوای جلالی را مورد تهاجم قرار دادند، در خلال جنگ ، دولت ترکیه ادعای مالکیت اراضی آرارات کوچک را که در تصرف دولت ایران بود از سر گرفت که در آن صورت می توانست خط محاصره کردها را کامل تر نماید.سرانجام در سال ١٣١١ خورشیدی این ادعا توسط دولت ایران پذیرفته شد و در مقابل آن به همان اندازه زمین در ناحیه پایه جوک واقع در غرب رضائیه به دولت یران واگذار گردید.
چون جنگ در آرارات لحظه به لحظه بر شدت خود می افزود دولت در چاره جویی آن عاجز ماند. ناچارأ از طریق فرمانده لشکر ٦٤ ارومیه خواستار اعزام نیروی عشایری شد. براساس آن عمر خان رئیس ایل شکاک را با افرادش جهت کمک رسانی به نیروی دولتی بر گزیدند. اگر چه عمرخان تمایل نداشت در جنگی که به برادر کشی منتهی شود شرکت نماید ولی با وجود سوابق طولانی که در جنگ ها به وی نسبت داده بودند و همچنین دشمنانی که در ایل شکاک داشت نمی توانست از دستورات دولت سرپیچی کند.بهمین خاطر با عده ای از سواران شکاک آماده حرکت شد ولی حاضر نشد که طایفه های پس آقا، نیسانی،خدری و هناره در این سفروی را همراهی نمایند و سواران دیگر طایفه های شکاک در نیروی وی شرکت نموده و به مقصد آرارات حرکت نمود.همینکه نیروی عمرخان به آرارات رسیدند، قبل از هر چیزصفوف عشایر را از نظامیان دولتی جدا کرد. عمرخان مدت ٦ ماه در آرارات ماند و در خلال این مدت دو بار با ابراهیم آقا و یک بار با سران آزادیخواه که عبارت بودند از فرزنده سلیمان عشیره حسانلو،عبدالباقی ، فتی ، شیخ ظاهر و کاپیتان احسان نوری پاشا افسر ارتش سابق ترکیه دیدار و ملاقات نمود.
ضمن دیدارهائیکه آنها با هم داشتند به توافق رسیدند که از جنگ با یکدیگر بپرهیزند. پس از طی مدت ٦ ماه که از اقامت عمرخان در آرارات گذشت تلفاتی در بین سواران وی و شورشیان از ناحیه آنان صورت نگرفت. این مسئله باعث شد که سرهنگ حکمت علیخان نسبت به عمرخان بدبین شده و اعتراض شدید خود را اعلام نماید. با وجود آنکه تا انجاکه لازم داشت عمرخان به دفاع از خویش پرداخت. هرچند ظاهرا فرمانده اردو سخنان عمرخان را پذیرفت، ولی همچنان نسبت به وی سوءظن داشت سرانجام به او پیشنهاد کرد که مدت ماموریت شما پایان پذیرفت و لازم است به محل زندگی خویش باز گردی که در صورت لزوم مجددا شما را احضار خواهیم کرد.
همینکه عمرخان این ابلاغیه را دریافت کرد بسیار خوشحال شد و بسوی منطقه خویش بازگشت. پس ازعزیمت عمرخان مدتی قوای نظامی با شورشیان جنگیدند اما کاری از پیش نبردند و به این نکته پی بردند که بدون وجود افراد عشایر آن جنگ به ثمر نخواهد رسید









 
  Bugün 1 ziyaretçi (2 klik) kişi burdaydı!  
 
Bu web sitesi ücretsiz olarak Bedava-Sitem.com ile oluşturulmuştur. Siz de kendi web sitenizi kurmak ister misiniz?
Ücretsiz kaydol