maku-ararat
  nezer
 

دردسرها و طرح هاي جمهوري تركيه و ارتش در كردستان

يادداشت هايي درباره اوضاع تركيه و پ كاكا

 

از حقيقت دوره دوم، شماره 29، اسفند 1377 – www.sarbedaran.org

 

در منطقه بحران خيز خاورميانه، تركيه كشور مهمي براي حفظ سلطه و نفوذ امپرياليستهاي غربي محسوب مي شود. آمريكا پايگاههاي نظامي مهمي در تركيه دارد. تركيه و اسرائيل با برقراري اتحاد نظامي تلاش ميكنند نقش محور امنيتي ـ نظامي امپرياليستها در خاورميانه را بازي كنند. ارتش تركيه بخشي از نيروهاي نظامي ناتو است و در حال حاضر با اين هدف پرورش مي يابد كه به مثابه "ژاندارم منطقه اي" در خاورميانه و  بخشي از جمهوريهاي آسيائي عمل كند. تركيه به لحاظ اقتصادي، نه تنها عرصه فعاليت مهمي براي سرمايه هاي بين المللي است بلكه سكوي پرشي براي بسياري از انحصارات امپرياليستي در خاورميانه و جمهوري هاي آسيائي به حساب مي آيد. طي دهسال گذشته، در پي اجراي سياستهاي "گلوباليزاسيون" و "ليبراليزاسيون" اقتصادي، ميزان عظيمي سرمايه خارجي وارد تركيه شده است. ادغام هر چه بيشتر اقتصاد تركيه در اقتصاد جهاني و عريض تر شدن شكاف ميان فقير و غني، نتيجه اين روند است. برخي ناظران رابطه ميان قشر كوچك ثروتمند و درياي فقري كه در تركيه به چشم مي خورد را "بل ـ اينديا" مي خوانند(يعني بلژيك در دل هند). در حال حاضر جنگ داخلي مهمي در كردستان تركيه جريان دارد. اين جنگ را عمدتا "پ كا كا" (پارتي كريكار كردستان ــ حزب كارگران كردستان) عليه دولت پيش مي برد. سرنوشت تركيه هم براي طبقات ارتجاعي منطقه و قدرتهاي امپرياليستي مهم است و هم براي پرولتاريا در كشورهاي خاورميانه و جهان. جنبش كمونيستي انقلابي تركيه سابقه اي طولاني دارد. در مبارزه عليه رويزيونيستهاي شوروي، جنبش مائوئيستي قدرتمندي در اين كشور به راه افتاد. در سال 1972 تحت تاثير انقلابي كبير فرهنگي در چين تحت رهبري مائوتسه دون، يك حزب مائوئيستي در تركيه تاسيس شد: حزب كمونيست تركيه (ماركسيست ــ لنينيست) كه بنيانگذارش رفيق ابراهيم كايپاكايا بود. اين حزب مدتهاست كه در منطقه كردستان، مبارزه مسلحانه عليه دولت را به پيش مي برد.

 مقاله زير شناخت مختصري از موقعيت كنوني هيئت حاكمه تركيه و جنگ در كردستان تركيه، بدست مي دهد. منبع عمده تهيه اين مقاله، تحليل هاي حزب كمونيست تركيه (م ـ ل) (مركزيت مائوئيست) است، و قبل از ربودن عبدالله اوجالان تهيه شده است.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 در اكتبر سال 1997 جمهوري تركيه هفتادمين سال تولد خود را جشن گرفت. طبقات حاكم با بوق و كرنا مي خواستند سالروز تولد دولت ارتجاعي خود را جشن بگيرند، اما از بخت بد حتي نتوانستند يك كابينه با ثبات بوجود آورند. در واقع سقوط و صعود مكرر كابينه ها، مشخصه دهسال گذشته جمهوري تركيه است. در حال حاضر ارتش تركيه به مهمترين صحنه گردان دولت تركيه تبديل شده است.

 انشعاب و تفرقه شديد در ميان نيروهاي سياسي حكومتي نشان مي دهد كه ساختار دولتي جمهوري تركيه، كهنه و پوسيده است و براي طبقات مرتجع كارآئي لازم را ندارد. اين ساختار دولتي را امپرياليستهاي غربي پس از جنگ جهاني دوم سامان دادند. تحولاتي كه متعاقب روند "گلوباليزاسيون" صورت گرفته، بيش از پيش بر اين ساختار فشار مي آورد و آن را بحراني تر مي كند. "گلوباليزاسيون"، براي بورژوازي بوروكرات تركيه تاثيرات معيني بر كاركرد دولت بجاي گذاشته است. در گذشته، ساختار دولتي مهمترين اهرم انتقال و تقسيم سرمايه خارجي و ارزش بدست آمده از استثمار كارگران و دهقانان تركيه ميان طبقات سرمايه داران بزرگ و ملاكان بود. به همين جهت، در گذشته سرمايه داران بزرگ با چنگ و دندان براي گرفتن كنترل اهرمهاي دولتي تلاش مي كردند. اينكه كدام حزب، كابينه را تشكيل خواهد داد و نتايج انتخابات به نفع كدام حزب سياسي ارتجاعي تمام خواهد شد از مشغله هاي عمده سرمايه داران و انحصارات بزرگ بود. پارتي داشتن يعني داشتن ارتباطات حزبي با احزاب حكومتي، براي تبديل شدن به سرمايه دار كلان تعيين كننده بود. از آنجا كه تخصيص سرمايه خارجي در شاخه هاي مختلف اقتصاد و انتقال ارزش به بخشها و مناطق مختلف عمدتا در دست دولت بود، تسلط يافتن بر كابينه دولت، امتيازات اقتصادي چرب و نرم به همراه مي آورد. اما اينك "ليبراليزه" شدن اقتصاد و گلوباليزاسيون باعث شده كه دولت تا درجات معيني موقعيت واسط را در رابطه ميان سرمايه داران بزرگ داخلي با سرمايه هاي خارجي از كف بدهد. سرمايه خارجي ديگر عمدتا بصورت "كمك ها" و وامهاي دولتي به كشور سرازير نمي شود؛ بلكه بيشتر مستقل از اهرمها و مجاري دولتي وارد و خارج مي شود. اگر در گذشته جناح هاي مختلف سرمايه داري بزرگ بر سر كسب نفوذ در دولت به جان هم مي افتادند؛ امروز هر باندي علنا بطور مستقل شبكه فعاليتهاي خود را سازمان مي دهد.

 شكل گيري گروههاي مافيائي در ميان نخبگان سياسي حاكم، وضعيت از هم گسيخته دولت ارتجاعي را تشديد كرده است. فساد مالي كه به شكل دزدي نيروهاي امنيتي و ارتش و احزاب حاكم از خزانه دولت جلوه گر ميشود، يكي از شاخصهاي وضع كنوني است. اين روزها در تركيه، بازار "كاست ـ گيت" داغ است. يعني هر يك از جناحهاي سياسي و اقتصادي تركيه از مذاكرات ميان سران سياسي حزب رقيب با گروههاي مافيائي تركيه نواري در دست دارد؛ جناح ها عليه هم افشاگري مي كنند. در شكل گيري اوليه اين گروههاي مافيائي، سازمان امنيت تركيه (ميت)، ارتش و سازمان سياي آمريكا (طبق قرارهاي مخفي ولي رسمي) دست داشتند. افراد اين گروهها از جريان فاشيستي "گرگهاي خاكستري" عضو گيري شدند. سازمان امنيت تركيه از طريق همين دار و دسته ها، طرح ترور مخالفان ارمني در اروپا و فعالين چپ را در سالهاي هشتاد ميلادي به پيش برد. علاوه بر اين قتلهاي كثيف، "دپارتمان ويژه جنگ" در ارتش تركيه از گروههاي مافيائي عليه سرمايه داران كردي كه به پ كا كا كمك مالي مي كردند، استفاده كرد. يكي ديگر از خدمات اين گروه ها، سازماندهي قاچاق مواد مخدر بنفع ارتش و سازمان سيا بوده تا بتوانند هزينه هاي جنگ ارتجاعي عليه جنبش كردستان را تامين كنند. يادآوري كنيم كه اين جنگ سالانه 8 ميليارد دلار هزينه داشته است.

 اما گروههاي مافيائي، خود به مراكز قدرت مستقل در ساختارهاي دولتي تبديل شدند و امروز عملكرد آنان بسيار فراتر از گذشته است. سالانه هفتاد ميليارد دلار از طريق تجارت غير قانوني مواد مخدر وارد تركيه مي شود. اين بزرگترين فعاليت اقتصادي تركيه است. اين تجارتي است كه نيروهاي امنيتي، ارتش و احزاب سياسي حاكم عميقا در آن درگيرند. اينها با استفاده از گروههاي مافيائي مرتبط به خود، براي به چنگ آوردن اين مبلغ هنگفت به جان هم افتاده اند؛ دلالان بزرگ از اين گروه ها براي پيشبرد مقاصد اقتصادي خود استفاده ميكنند؛ تجار مواد مخدر از مجراي آنها براي درآمدهاي غير قانوني خود، پوشش قانوني مي سازند. در جريان "خصوصي سازي" كه دارائيهاي دولتي را به حراج گذاشته، هر يك از دسته بنديهاي قدرتمند سياسي و اقتصادي با استفاده از نفوذ گروههاي مافيائي در ساختار دولتي، به معامله هاي پر سود دست يافته اند. در مقابل، يك بخش از سرمايه داري بوروكراتيك خواهان منظم و "قانونمند" كردن اين وضع است. اينها بانكداران بسيار بزرگ و بازيكنان جديد عرصه اقتصادي (براي نمونه، ارتش) هستند. اين بانكداران مي خواهند كه پول كلان مواد مخدر وارد مجاري رسمي بانكي كشور شود.

 بطور خلاصه تصويري كه امروز مي توان از وضعيت تركيه ارائه داد چنين است: طبقات حاكمه اي كه در فساد و گنديدگي و دزدي غرق گشته اند؛ توده هائي كه در فقر دست و پا مي زنند و روز به روز نفرتشان از وضع موجود فزوني مي يابد؛ گسترش نارضايتي عمومي كه تنها به اقشار كارگر و دهقان و زحمتكشان محدود نشده، بلكه لايه هاي مختلف طبقات مياني را نيز بيش از پيش در بر مي گيرد.اما طبقات ارتجاعي بيكار ننشسته اند. آنها كه امروز ارتش بازيگر اصلي شان است، دست به بازيهائي زده اند تا نفرت مردم را به مجاري بي خطر بيندازند و آنان را بازيچه طرحهاي  و دعواهاي درون هيئت حاكمه كنند. در زماني كه احزاب سياسي حاكم از هم پاشيده اند، ارتش سعي كرده به مثابه "نجات دهنده بزرگ"، صحنه سياست را بدست گيرد. يكي از كارزارهاي تهوع آور ارتش براي اينكه خود را بعنوان "نجات دهنده" جا بزند، وعده "پاكسازي دولت و عرصه سياست" است. ارتش اين كارزار را تحت نام پروسه "تحقيقات ويژه سوسورلوك" آغاز كرد. ارتشي كه دستانش تا مرفق به خون مردم كردستان آغشته است، به مردم وعده پاكسازي دولت و بيرون ريختن كثافات را مي دهد.

 "سوسورلوك" نام محلي است كه در آنجا ماشين مرسدس بنز حامل يك مقام سازمان امنيت تركيه، يكي از قاچاقچيان معروف مواد مخدر و يك مقام دولتي با يك تريلي تصادف كرد كه به كشته شدن هر سه آنها منجر شد. اين حادثه موجب فاش شدن رشته هاي پيوند مخفي ميان دولت و مافيا شد. اين افتضاح بزرگ، نفرت مردم از دولت را به اوج رساند. ارتش پا به ميدان گذارد و با شعار "تحقيقات" و "پاكسازي" و "مبارزه عليه فساد"، بازي "من نجات دهنده شما هستم" را براه انداخت و سعي كرد خود را به مثابه آلترناتيو "پاكيزه" و "مردمي" به خورد توده ها بدهد؛ حتي تا آنجا پيش رفت كه به قتل نويسندگان دگرانديش و طرفداران پ كا كا بدست جوخه هاي مرگ سازمان امنيت تركيه اعتراف كرد و تعدادي از جلادان كه زندانيان سياسي را زير شكنجه به قتل رسانده بودند را دستگير كرد. ارتش اعلام كرد كه بله! رژيم دست به "عمليات مخفي افراطي" عليه مخالفين خود زده؛ اما "اين كارها را محافلي درون سازمان امنيت خودسرانه انجام داده اند"!! (ظاهرا سران جمهوري اسلامي ترفندهاي اخير خود را از روي دست ارتشيان تركيه كپي زده اند). جالب اينجاست كه اين پرچمداران "پاكسازي دولت از سياستهاي كثيف"، خودشان آمر ترورها و كشتارهاي غير رسمي بوده اند. مرتجعين با اين كارها مي خواستند سر مردم كلاه بگذارند كه گويا "توبه" كرده و مي خواهند خود را اصلاح كنند. در عين حال مي خواستند به مردم گوشزد كنند كه ما هر وقت صلاح بدانيم اين شكل از سركوب را متوقف مي كنيم. بهر حال، ارتش با اين بازيها توانست عده اي از مردم و حتي بخشي از دگرانديشان به اصطلاح چپ را فريب دهد. برخي "چپ"ها كه رويزيونيست كهنه كاري بنام "دوغو پرنچك" رهبرشان است، براي ارتش سينه چاك داده و درباره "ميهن پرستي و آزاديخواهي و سكولاريسم" ارتش سخن راندند. اما زماني كه گزارش كامل "كميسيون تحقيقات ويژه" بيرون آمد، ارتش دستور آزادي شكنجه گران دستگير شده را صادر كرد. اين اقدام آب سردي بود بر سر آنان كه با وعده هاي ارتش تحميق شده بودند.

 

ارتش و كردستان 

 ارتش همراه با اين عوامفريبي ها، كارزارهاي نظامي و همه جانبه خود را در كردستان پيش مي برد؛ روستاها را نابود مي كند و مردم را به كوچ اجباري وامي دارد. اما ارتش تركيه براي نابود كردن پ كا كا به كارزارهاي نظامي بسنده نكرده است. زماني كه روشن شد ارتش تركيه قادر به مغلوب كردن پ كا كا نيست، حيله ها و مانورهاي سياسي را بر سركوب نظامي افزود. در سال 1994، اين ارتش بود كه راه حزب اسلامي رفاه به رهبري نجم الدين اربكان را براي فعال شدن در صحنه سياست حكومتي تركيه هموار كرد. در واقع ارتش براي مقابله با پ كا كا و احزاب محلي مرتبط با آن در كردستان، حزب رفاه را تقويت كرد. رفاه ناگهان به پشتوانه هاي مالي عظيمي براي گسترش نفوذ خود دست يافت؛ بدست گرفتن شهرداريها و چنگ انداختن بر دارائي هنگفت اين دستگاه به گسترش سريع اين حزب كمك كرد. ارتش معتقد بود كه تنها رفاه مي تواند پايه هاي انتخاباتي پ كا كا را در مناطق كرد نشين و روستائي بگيرد. حزب رفاه عمدتا در ميان روستائيان مهاجر كرد در حاشيه شهرهاي بزرگ تركيه و در مناطق كرد نشين پايه گرفت و در انتخابات هاي محلي و سراسري، پايه هاي احزاب بورژوائي با سابقه اي مانند حزب سوسيال دموكرات به رهبري اجويت (نخست وزير كنوني) و حزب CHP (جمهوريت خلق پارتي سي) را بسوي خود كشيد. اين حزب براي نفوذ در ميان توده هاي كرد همزمان عليه ارتش و پ كا كا موضع گيري مي كرد و وعده "برقراري صلح عادلانه در كردستان" را مي داد. برخي اوقات، شاخه هاي محلي حزب رفاه، فريبكارانه شعار "ضديت با امپرياليسم آمريكا" را هم ضميمه مي كردند.

  اين اولين بار نبود كه ارتش براي مقابله با جنبش انقلابي دست به تقويت اين حزب اسلامي و بطور كلي مذهب در ميان مردم مي زد. اولين بار در دهه1980 ارتش با سلام و صلوات اربكان را كه در سوئيس در تبعيد بسر مي برد با هواپيماي نظامي به تركيه برگرداند و منابع مالي كافي در اختيارش گذارد تا حزبش را در صحنه سياست تركيه فعال كند. آماج ارتش در آن زمان، جوانان و احزاب چپ بود. و اين بار ارتش براي مقابله با جنبش ملي در كردستان، رفاه را به ميدان حكومت و مبارزه انتخاباتي وارد كرد. ارتش از سر استيصال به اين حزب و به مذهب متوسل شد تا موج نارضايتي توده ها و جنبش كردستان را منحرف كند. اما اين مانور حيله گرانه در عين حال يك بازي خطرناك براي مرتجعين هم بود؛ چون توده ها را بيش از پيش به ميدان سياست كشيد و حال و هواي "ارائه مطالبات" و "خواست تغيير" را در آنها شدت بخشيد. حزب رفاه با وعده هائي كه مي داد پايه انتخاباتي وسيعي كسب نمود؛ و همزمان در مقابل ديگر احزاب حكومتي نيز قد علم كرد. رفاه به فاكتور مهمي در ائتلافات حكومتي احزاب قديمي تر تركيه شد.

 اما تدابير ارتش به اينجا ختم نشد و از طريق تنگنائي كه براي پ كا كا بوجود آورده بود، حيله سياسي ديگري را آغاز كرد. ارتش براي نابود كردن پ كا كا از سال 1994 تاكتيك دوگانه اي را بكاربست: از يك سو، ادامه بي وقفه سركوب نظامي بيرحمانه. و از سوي ديگر، تلاش براي ايجاد رخنه و تزلزل و گيجي سياسي درون پ كا كا. ارتش از طريق تماس گيري غير رسمي با پ كا كا كوشيد اين شبهه را ايجاد كند كه به حل مسئله از طريق مذاكره علاقه دارد. ارتش اين علائم غير رسمي را از طريق نمايندگان دولتهاي اروپائي كه با پ كا كا رابطه دارند و سرمايه داران و ملاكين مرتجع كرد به آنها مي رساند. خلاصه آنكه ارتش از كانالهاي مختلف، ايده مذاكره با پ كا كا و حل مسالمت آميز مسئله كردستان را بر سر زبانها انداخت؛ بي آنكه واقعا قصد مذاكره داشته باشد. بدون آنكه ارتش هيچ قدمي بردارد، پ كا كا چند بار بطور يكجانبه اعلام آتش بس كرد. مجموعه اي از تشديد سركوب نظامي در كردستان و مانورهاي حيله گرانه سياسي باعث شد كه ارتش تركيه تا حدي ابتكار عمل را از پ كا كا بگيرد. ارتش از اين ضعف، و بطور كلي از ضعف خط نظامي و سياسي پ كا كا سود جست تا كارزارهاي نظامي خود را به پيش برد.

 نقطه ضعف مهم پ كا كا اينست كه طي سالها جنگ، نتوانسته و نخواسته در برخي مناطق تحت نفوذش قدرت سياسي برقرار كند؛ و توده هاي اين مناطق را در زندگي سياسي و اقتصادي نويني سازماندهي كند؛ و  بر اين پايه ارتش تركيه را كاملا شكست دهد. اينكه پ كا كا بجاي اتكاء به مناطق پايگاهي خود، به مراحم سوريه و معاملات سياسي بين المللي وابسته است، يك نقطه ضعف مهم است. ارتش تركيه از اين نقاط ضعف، حداكثر استفاده را كرد. بجاي پ كا كا، ارتش بود كه خلاء سياسي ايجاد شده در روستاهاي كردستان در نتيجه جنگ را با حضور خويش پر كرد و مرتبا پ كا كا را از مناطق نفوذش بيرون راند. هر آنجا هم كه ارتش نتوانست قدرت نظامي خود را برقرار كند، جمعيت بي دفاع روستاها را كوچ داد. پ كا كا در طول جنگ خود، بسيار گسترش يافته و قدرتمند شده بود؛ اين حزب يا بايد از قدرت خود براي برقراري قدرت سياسي در مناطقي كه حاكميت دولت عملا ديگر موجود نبود استفاده مي كرد؛ يا از آن براي معامله بر سر ميز مذاكره سود ميجست. پ كا كا استراتژي دوم را در پيش گرفت. پ كا كا بارها اعلام كرد كه استراتژي سياسي اين حزب، گردن نهادن به جمهوري كماليستي تركيه است. پ كا كا به تعريف و تمجيد از كمال آتاتورك پرداخت. دشمن از اين نقاط ضعف مهم، براي تضعيف پ كا كا نهايت استفاده را كرد.

 ارتش تركيه پس از چهار سال كه تاكتيكهاي دوگانه اش را به پيش برد، چنين نتيجه گيري كرد كه پ كا كا به موقعيت دفاعي رانده شده و گرفتار گيجي سياسي است. همين موقع بود كه نمايندگان كرد هوادار پ كا كا در پارلمان تركيه كه به اصطلاح سعي ميكردند شاخه "سياسي" اين حزب باشند را با قلدري و تحت عنوان "خطر براي امنيت ملي" از پارلمان بيرون كردند و به زندان افكندند. اين واقعه بار ديگر نشان داد كه بازيهاي انتخاباتي رژيمهاي مرتجع، فقط و فقط حيله گري سياسي است؛ و هرگز نبايد به دنبال اين توهم روان شد كه گويا مرتجعين حاضرند با خلق كرد از در مسالمت وارد شوند.

 پس از اين نوبت به قيچي كردن دم حزب رفاه رسيد. در ماه فوريه 1997، ارتش اين حزب را تحت شعار "دفاع از مدرنيته و سكولاريسم" و با اين استدلال كه ضد حكومت سكولار كماليستي است، از ائتلاف حكومتي بيرون راند. بدين ترتيب ارتش بطور كامل صحنه سياست تركيه را اشغال كرد. ارتش تمام اين پروسه را با خونريزي و جنايت در كردستان و بلند كردن شعارهاي عوامفريبانه و گرفتن ژست "نجات دهنده مردم" در نقاط ديگر به پيش برد. "نجات دهنده" جنايتكار اعلام كرد كه سه چيز را تحمل نمي كند: مافيا در دولت (اين در حالي است كه ارتش و سازمان سيا سازمانده اصلي گروههاي مافيائي براي ترور و سركوب غير رسمي چپ هاي مخالف، نويسندگان معترض و نيروهاي پ كا كا بودند)؛ جنگ گروه هاي مخالف عليه دولت در كردستان (بنابراين به سركوب خونين در كردستان ادامه خواهد داد)؛ دخالت دين در حكومت (اين در حالي است كه خود ارتش، حزب رفاه را عليه پ كا كا تقويت كرده بود.)

 

فشار تركيه براي اخراج 

و استرداد عبدالله اوجالان 

 در اكتبر سال 1998 ارتش تركيه با تجمع نيروهاي خود در مرز سوريه بر آن كشور فشار گذارد كه عبدالله اوجالان رهبر پ كا كا را اخراج كند. از زمان آغاز مبارزه مسلحانه در كردستان يعني پانزده سال پيش، اوجالان عمدتا در سوريه و يا لبنان مستقر بود و از آنجا كار تعليم و رهبري نيروهاي چريكي اين حزب را به پيش مي برد. به دنبال اين فشارها، سوريه اوجالان را اخراج كرد. او نخست به مسكو و سپس به ايتاليا رفت و در آنجا تقاضاي پناهندگي داد. دولت تركيه بر ايتاليا فشار گذاشت كه بايد اوجالان را تحويل دهد. ايتاليا و ديگر كشورهاي اروپائي اين خواست را رد كرده و در مقابل گفتند كه حضور اوجالان در ايتاليا فرصتي است براي "اصلاح" پ كا كا و تبديل آن به يك حزب غير نظامي و سازشكار؛ تا بدين ترتيب زمينه حل مسالمت آميز مساله كردستان مهيا شود. اما سرانجام ايتاليا تحت فشار تركيه و آمريكا، اوجالان را اخراج كرد. در اين ماجرا، فصل مشترك  همه دولتهاي امپرياليستي آشكار شد. همه آنها حامي سياستهاي سركوبگرانه دولت شووينيست تركيه عليه خلق كرد هستند، و از كارزارهاي سركوبگرانه ارتش تركيه عليه پ كا كا دفاع مي كنند. اين شامل حزب سبزها و سوسيال دموكراتهاي تازه به قدرت رسيده در آلمان هم مي شود كه از يك طرف براي "حقوق كردها" اشك تمساح مي ريزند و از طرف ديگر به شدت عليه پ كا كا موضع مي گيرند. كشورهاي اروپائي بر اوجالان در ايتاليا فشار گذاشتند كه مبارزه مسلحانه پ كا كا را تقبيح كند و وعده دادند كه در اين صورت، پ كا كا را بعنوان يك طرف مذاكره بر سر كردستان به رسميت خواهند شناخت. اوجالان پاي تلويزيون رفت و به چريكهاي پ كا كا پيام داد كه بايد اسلحه را زمين بگذارند و به يك حزب سياسي تبديل شوند. اما اين هم كارساز نيفتاد؛ اروپائي ها به اوجالان خيانت كردند و يك بار ديگر ماهيت عميقا امپرياليستي خود را نشان دادند.

اما قدرتهاي اروپائي با آمريكا بر سر "راه حل مسئله كرد" به توافق نرسيدند. اروپائيها معتقدند: بدون به بازي گرفتن پ كا كا نمي توان به جنگ و طغيان در كردستان خاتمه بخشيد. بايد با اعمال فشار، پ كا كا را "اصلاح" كرد تا از اين طريق روحيه انقلابي كارگران و دهقانان كرد در هم شكسته شود. در مقابل، سياست آمريكا و ارتش تركيه در ارتباط با كردستان چنين است: "پرداختن به مسئله كرد آري، اما بدون پ كا كا! حل مسئله كرد فقط با مغلوب كردن و در هم شكستن كامل پ كا كا امكان پذير است." ارتش تركيه مايل است نخست به يك پيروزي بي چون و چرا عليه پ كا كا، و سپس به سازشي با بورژواـ ملاكان كرد دست يابد.

 پ كا كا سالها مبارزه مسلحانه عادلانه اي را عليه دولت شووينيست ترك پيش برده است؛ و كمونيستها و نيروهاي ضد ارتجاع ـ ضدامپرياليست بدرستي از مبارزه عادلانه اش عليه رژيم تركيه حمايت كرده اند. پ كا كا با وجود دست زدن به مبارزه مسلحانه، يك جنبش رفرميستي ملي است كه در چارچوب جمهوري تركيه برخي حقوق را مي خواهد. رهبري پ كا كا عمدتا طبقه بورژوازي متوسط كردستان را نمايندگي مي كند؛ اما جنگجويان اين حزب از دهقانان و كارگران تشكيل شده اند. آنها در جريان مبارزه مسلحانه عميقا بيدار شده و پا به زندگي سياسي انقلابي گذاشته اند. بخاطر وجود همين پايگاه توده اي و بيداري سياسي و انقلابي مردم است كه دولت تركيه مي خواهد پ كا كا را از نظر نظامي خرد كند، تا ديگر هيچكس جرات مسلح كردن كارگران و دهقانان را بخود ندهد.

 پ كا كا تاكنون طبق "نصايح" اروپائي ها سه بار دست به آتش بس يكطرفه زده است تا نشان دهد كه "تروريست" نيست. اما هر بار ارتش از اين فرصت براي گرفتن ابتكار عمل از پ كا كا و بيرون راندنش از مناطق استراتژيك و انداختن پ كا كا به موضع دفاعي بيشتر استفاده كرده است. در حين اين آتش بس هاي يكجانبه ارتش حتي دست از تخليه روستاها نكشيده است. ارتش تركيه تاكنون حدود سه ميليون نفر از اهالي كردستان را از روستاها و شهرهايشان بيرون رانده است. اخراج اوجالان از سوريه و جلوگيري از ورود و اقامت او به كشورهاي ديگر يك نقطه مهم در فشار كشورهاي غربي براي تحميل نظر و منافع خود به پ كا كا بود. اوجالان در ايتاليا اعلام كرد كه خودش را تنها وقف كار ديپلماتيك براي حل مساله كردستان خواهد كرد. او گفت: پ كا كا بايد سياست و امور نظامي را از هم جدا كند. اوجالان زماني اين حرفها را زد كه استقرار در اروپا و برسميت شناخته شدن توسط قدرتهاي غربي را ممكن مي ديد. اما همانطور كه بالاتر گفته شد، عليرغم طرح اروپائيها، آمريكا حاضر نبود يك نقش رسمي بين المللي براي رهبري پ كا كا برسميت بشناسد. اروپائيها مجبور شدند به نظر آمريكا تن در دهند زيرا قادر به ايفاي نقشي مستقل از آمريكا در امور تركيه و خاورميانه نيستند. اروپائيها بشدت مايلند در ارتباط با خاورميانه و اعمال نفوذ در چگونگي تغيير ساختارهاي قدرت در اين منطقه، از "كارت كردستان" استفاده كنند. اما آمريكا نيز در اينجا منافع حياتي دارد و روش و سياست خود را در بازي با "كارت كردستان" بكار مي بندد. در اين ميان خيالبافي هاي رهبران بورژوازي كردستان در مورد اينكه قرارست در "بازي قدرتها" شركتشان بدهند، تمامي ندارد. اين در حالي است كه در سراسر تاريخ كردستان، اين "قدرتها" مكررا به آرمان هاي ملي كرد خيانت كرده و در ناكام كردن مبارزات ملي كردها با دولتهاي مرتجع منطقه همدست بوده اند.

 

سياست جمهوري تركيه در قبال كردستان

 امروز طبقات حاكمه تركيه و كشورهاي امپرياليستي متفق القولند كه در موقعيت طبقات بورژوا و ملاك كردستان و رابطه آنان با دولت تركيه بايد تغييراتي بوجود آيد. آنها از "حل مسالمت آميز مساله كرد از طريق مذاكرات" صحبت مي كنند. اين نخستين بار نيست كه در تاريخ معاصر تركيه، مسئله مذاكره و ايجاد نوعي ائتلاف ميان طبقات حاكمه ترك و طبقات فوقاني كرد مطرح مي شود. بار اول در سال 3291، طبقات حاكمه ترك براي اينكه بتوانند موفق به تشكيل دولت خود شوند، حيله گرانه با برخي از ملاكين و سران قبايل كرد پيمانهائي منعقد كردند. آنها به دروغ اعلام كردند كه در جمهوري جديد، كردها و تركها برابرند. اما زماني كه دولت شروع به اعمال قدرت و برقراري آتوريته خويش در كردستان كرد، فئودالهاي كرد با اتكاء به توده هاي فقير دست به شورش زدند. از سال 1925 تا 1939 شورشهاي شيخ سعيد و زيلان و شورش درسيم و غيره بوقوع پيوست. دولت با دشواري توانست اين شورشها را سركوب كند؛ زيرا دهقانان كرد بشدت توسط بورژوازي ترك غارت مي شدند، و خواست مقاومت و مبارزه در آنها برانگيخته شده بود. اين غارت در خدمت پروسه انباشت براي بورژوازي بوروكرات بود. بدين ترتيب دوران ائتلاف اول سرآمد. در تمام اين دوران، حزب كماليستي  ج. هـ. پ CHP تنها حزب حكومتي بود. پس از جنگ دوم جهاني، امپرياليسم آمريكا حزب وابسته به خود را كه "حزب دموكرات" نام داشت و تحت رهبري "عدنان مندرس" بود، از طريق انتخابات در يك نظام چند حزبي به قدرت رساند. دولت تركيه، تاكتيك و روش نويني براي اعمال حاكميت در كردستان اتخاذ كرد و كوشيد توده هاي كرد را تحت رهبري ملاكين كرد در پروسه انتخاباتي درگير كند. عده اي از اين ملاكين به مجلس راه يافتند؛ پروژه هاي عمراني جديد، كردستان را هم تحت پوشش قرار داد؛ راهها و مدارس و غيره ساخته شد. دولت، ملاكين را با خود متحد كرد و براي محافظت از آنها در مقابل توده هاي تهيدست، ژاندارم در اختيارشان گذاشت؛ براي برخي ملاكين نيز امكان تبديل شدن به بورژوازي كمپرادور را فراهم كرد. اين ائتلاف دوم بود. ويژگي عمده اين ائتلاف را مي توان ادغام ملاكين كرد در نظام پارلماني و ايجاد فرصتهائي براي رشد بورژوازي كمپرادور كرد دانست. ملاكين كرد از طريق مبارزات پارلماني بر سر سياستهاي مالياتي، قيمت گذاري محصولات كشاورزي، مكانيسمهاي قيمتهاي داخلي و برنامه هاي پنجساله، با بورژوازي ترك چانه مي زدند تا سهم بيشتري از "اضافه" انباشت شده (يعني حاصل دسترنج كارگران و دهقانان) را بگيرند.

 سال 1958 كشور گرفتار بحران اقتصادي شديدي شد؛ جنبش هاي توده اي برخاست. در سال 1960 حزب ج. هـ. پ. عليه حزب دموكرات كودتا كرد. نيروهاي بورژوازي ملي شامل بخشي از دانشجويان و نويسندگان از اين كودتا حمايت كردند. رژيم چاره اي نداشت جز آنكه دست به رفرم حكومتي بزند و در قانون اساسي يكسري آزاديهاي سياسي را وارد كند. از سال 1960 به مدت دهسال، جنبش هاي سياسي توده اي و احزاب چپ رشد كردند. سال1971 دور جديد سركوب شروع شد. سال 1972 حزب كمونيست تركيه (ماركسيست ـ لنينيست) به رهبري ابراهيم كايپاكايا تشكيل شد و مبارزه مسلحانه انقلابي در كردستان را آغاز كرد. در تمام دهه 1970  جنبشهاي توده اي و سازمانهاي چپ به رشد خود در كردستان ادامه دادند. در همين دوره شاهد رشد سرمايه داري در كردستان نيز هستيم. دانشجويان ايده هاي كمونيستي را به ميان توده ها بردند و بورژوازي كردستان نيز كه تازه سر بلند كرده بود، ايده "ملت من" را در صحنه سياسي كردستان تقويت كرد. كودتاي 1980 و برقراري حكومت خونتاي نظامي در تركيه، سازمانهاي چپ را بشدت سركوب كرد. عرصه كردستان براي رشد جريان ناسيوناليستي باز شد. بلند شدن پرچم "ملي" و پايه گيري وسيع آن بجاي پرچم طبقاتي، در عين حال نشانه افت انقلاب و قانع شدن به تغييري "قابل دسترس تر" بود. در چنين شرايطي پ كا كا با بلند كردن پرچم ملي و مبارزه مسلحانه، در حاليكه از حمايت سوريه هم برخوردار بود، بسرعت رشد يافت.

 مجموعه اين تغيير و تحولات چند دهساله در عرصه كردستان، كاركرد "ائتلاف دوم" را ناممكن ساخته است. ملاكين بزرگ و كمپرادورهاي كرد خواهان فرصتهاي بيشتري براي رشد هستند. بعلاوه، بورژوازي متوسط كرد نيز در نتيجه رشد سرمايه داري طي دهه هاي شصت و هفتاد، رشد زيادي كرده و براي "حق" خود از استثمار كارگران و دهقانان كرد، مبارزه مي كند. مهمتر از همه اينكه، در نتيجه مبارزات انقلابي صحنه سياسي كردستان دگرگون شده است. در چنين اوضاعي، مرتجعين حاكم و امپرياليستها احساس ميكنند كه مناسبات كهن ميان طبقات ملاك و بورژوازي كرد با جمهوري تركيه كاركرد سابق را ندارد و قادر به حفظ حاكميت دولت در كردستان نيست؛ از اين رو ايجاد اصلاحاتي در اين مناسبات را ضروري مي بينند. اما طبقات حاكمه تركيه احساس مي كنند كه قبل از عقد هرگونه ائتلاف جديد، بايد توده هاي كارگر و دهقان كرد را حداقل براي يك دوره اي، بطور قطعي مغلوب و منكوب كنند. اينهاست نقشه ها و تفكرات تبهكارانه ضد انقلاب براي مقابله با گرايش عميق توده هاي كارگر و دهقان كردستان به دگرگوني ريشه اي و انقلابي. اما اجراي اين نقشه ها و تفكرات بسادگي ميسر نيست و توطئه ها و دسائس آنها مي تواند مانند نارنجكي در دستانشان منفجر شود.

 جامعه تركيه از درون مي جوشد و مبارزات گوناگون در اقصي نقاط تركيه در جريان است. مبارزات توده اي و مسلحانه در كردستان جريان دارد و ارتش به صراحت اعتراف ميكند كه نابود كردن آن برايش ناممكن است. اين اوضاع تاكيدي است بر وظايف كمونيستهاي انقلابي كه بايد پرچمهاي دروغيني كه توده هاي مردم را به دنبال خود مي كشند و آمال آنان را به معامله گذاشته و سرخورده و نوميدشان مي كنند را بي وقفه افشا كنند؛ بايد با ارائه يك برنامه سياسي روشن و استراتژي انقلابي و مبارزه سازش ناپذير و مستمر به جنبش انقلابي توده هاي مردم بدمند و مقاومت آنان را با اميدواري انقلابي و افقهاي روشن پيوند زنند.

 
  Bugün 9 ziyaretçi (17 klik) kişi burdaydı!  
 
Bu web sitesi ücretsiz olarak Bedava-Sitem.com ile oluşturulmuştur. Siz de kendi web sitenizi kurmak ister misiniz?
Ücretsiz kaydol